تبسم کوچولوی ماتبسم کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

تبسم منو بابا

اندر احوالات تبسم خانم

سلام گل ناز مامان و بابا قربون دختر خوشگل و عزیزم بشم که خیلی شیطون شده و حسابی خودشو تو دل همه جا کرده.دخملم یاد گرفته که بدون کمک منو بابایی بر میگرده و مثل موش کوچولو نگاه میکنه تبسم خانم مثل اسمش خنده رو شده و با خنده های با صدا و بی صداش دل همه رو میبره. به تازگی هم سعی میکنه هر چیزی رو که جلوش باشه با دستهای کوچولوش میگیره جیگر مامان کل انگشتهاشو با هم مشت میکنه و میزاره تو دهانش و همچین مک میزنه که انگاری یه ماهه شیر نخورده ملوس خانم عاشق پستونکه تا این حد که بدون پستونک خوابش نمیبره و یه شب که پستونک خانم خونه پدر شوهرمینا جا مونده بود با یه مکافاتی خوابوندیمش که نگو و نپرس خوشگل خانم خیلی آروم ...
24 دی 1392

ع ش ق

سلام دوستهای گلم خوبید! امروز اومدم اینجا تا از طریق این وبلاگ از همسر مهربون و همه چی تمومم تشکر کنم و از همین جا بهش بگم که بی نظیری و خیلی خیلی دوستتت دارم . میدونم تو این چند وقتی که من مریض بودم به شما هم خیلی سخت گذشت ولی با این حال تو اون شرایط سخت و پر از اضطراب و دلهره کنارم بودی و حتی شبها تو بیمارستان کنارم بودی و عشق و دوست داشتنت رو بهم ثابت کردی . از خدا شاکرم که شما رو در مسیر زندگی من قرار داد و شما عزیز دل ،شدی عشق همیشگی ام. واقعا با تمام وجودم دوستت دارم و مطمئنم که تبسم کوچولو هم به داشتن بابایی مثل شما افتخار میکنه.
1 دی 1392
1